غذای شمالی

من گلی گیلانی هستم؛‌ از کودکی در رشت زندگی کردم و با تمام غذاهای گیلانی آشنا هستم. عاشق غذای رشتی هستم. میشه گفت گیلان آنقدر سرسبز هست که از هر گوشه‌ایش یه چیزی سبز میشه؛ شما اگه یه چوب بزنید به زمین که مثلا حصار ازش درست کنید خیلی زود می‌بینید به جای حصار دورتا دور اون زمین درخت دارید! توی چنین سرزمین سرسبزی در گذشته‌های دور مردم با طبیعتش زندگی میکردند. آنقدر به طبیعتش نزدیک بودند که می‌شه گفت مردم گیلان به طبیعت نرد عشق می‌باختند.
به هر حال ماجرا از این قرار هست که رشتی‌ها علاوه بر عشقی که به سرسبزی داشتن به دام‌ها و جانورانی که باهاشون زندگی می‌کردند هم بسیار دلبسته می‌شدند و به این راحتی‌ها حاضر نبودن که اونها رو بخورن به جز ماهی‌ها… فکر کنم ماهی‌ها از نظر احساسی هم کمتر درگیر آدم‌ها میشن. به هر حال،‌ گیلانی‌ها از انواع گیاهانی که اطرافشون پیدا میشد بهترین استفاده‌ها رو کردند و آنقدر تنوع غذای گیاهی در رشت و گیلان زیاد هست که اگه به میزان تنوعش پی ببرید حتما شگفت زده می‌شید. نکته‌ی بسیار جالب این هست که در تمام این انواع غذای گیاهی همیشه تخم‌مرغ می‌شکنند. تخم‌مرغ از نظر پروتئینی کامله و واقعا کسی که تخم‌مرغ مصرف کنه به گوشت نیازی نداره چون تمام اسید‌های آمینه‌ی لازم برای این که یک تخم رو به جوجه تبدیل کنه در تخم‌مرغ هست و یک انسان هم دقیقا مثل یک جوجه به همون اسید‌های آمینه نیاز داره.

خب فرض رو بر این می‌ذارم که رشتی‌ها حیواناتی رو که پرورش می‌دادند نمیخوردند. به جاش از شیر و ماست و دوغ و تخم مرغ و محصولاتشون استفاده می‌کردند. حالا بعدا باز هم از محصولات متنوع و بی‌نیازی گیلانی‌ها بیشتر براتون می‌گم. البته از وقتی استفاده از گوشت و مرغ به عنوان تفاخر مطرح شد کم کم این مواد هم وارد غذاهای رشتی شد و غذاهای رشتی کلی اشتقاق‌های جدید پیدا کرد که البته من ترجیحم هست که فعلا وقت با غذاهای گیاهی بگذاریم.

من اون دسته از غذاهای رشتی رو که مواد اولیه‌اش رو در اختیار دارم و می‌تونم براتون بفرستم لیست کردم و هم روش پختشون رو توضیح میدم و هم بهتون میگم چه انواعی دارند.

یکی از چیزهایی که توی رشت خیلی مهمه این هست که چی رو باید با چی خورد. یعنی به عبارتی این که دورچین مهم برای هر غذا کدومه – البته رشتی‌ها اونقدر دورچین غذا دارند که گاهی دیگه به غذای اصلی نمیرسن